درباره شبکه های اجتماعی

0

شبکه‌های اجتماعی را دوست ندارم. صادقانه‌تر بگویم، از شبکه‌های اجتماعی نفرت دارم. حالم از فیس‌بوک به هم می‌خورد. همچنان که از اینستاگرام. همچنان که توییتر. مردمی که به‌خودی‌خود سطحی زندگی می‌کنند و حتی حوصله‌ی نشخوار افکار دیگران را هم ندارند، به ابزاری مجهز می‌شوند که سطحی‌تر بودن را تجربه کنند. حالا دیگر ثبت لحظه‌هاست که ارزش دارد و نه عمق لحظه‌ها.

از آن روزی که عاشق و معشوق، شب تا صبح در کنار هم می‌ماندند و می‌گفتند و می‌خندیدند و می‌رقصیدند و می‌زیستند و می‌رفتند و حاصلش، قطعه شعری عاشقانه بود یا دست‌نوشته‌ای که دیگری در کیف گذاشته بود و مانند جان‌دوستش داشت یا گلدانی که به بی‌دقتی آن‌ها شکسته بود و اکنون با تداعی سرمستی آن لحظات شیرین، به یادگاری مقدس تبدیل‌شده بود، چقدر راه‌رفته‌ایم تا امروز که حاصل باهم بودنمان، تصویری از یک ظرف سالاد است یا یک جفت کفش که خاطره‌انگیز بودنشان هم باید با لایک های دیگران تائید شود.

alex

پ.ن | این دو پاراگراف از روز نوشته‌های محمدرضا  شعبانعلی نقل شده است و آن قدر به نظرم جان مطلب شیوا بیان شده بود که دوست داشتم به یادگار در اینجا نیز ثبت شود.


5/5 - (1 امتیاز)
برچسب‌ها:

پاسخ دهید